🇮🇷 ایران وب 🇮🇷

باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک ؛ می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست ؟!

به وقت صبح 🌼

*یک آدم‌هایی درب ها را قفل می‌کنند، یک آدم‌هایی قفل ها را باز می‌کنند.  یک آدم‌هایی گفتگو را می‌کشند، یک آدم‌هایی گفتگو را به دنیا می‌آورند.  یک آدم‌هایی اندوه را پاک می‌کنند  یک آدم‌هایی اندوه را روی دیوار زندگی ما می‌پاشند.  یک آدم‌های خنده را از روی لبهای ما خط می‌زنند  یک آدم هایی لبخند را روی صورتمان نقاشی می‌کنند.  یک آدم‌هایی، نفس را در سینه ما حبس می‌کنند  یک آدم‌هایی نفس حبس شده ما را آزاد می‌کنند.  یک آدمهایی دریای طوفانی دل ما را آرام می‌کنند، یک آدم&zwn...
7 مهر 1400

و باز شعری در از امید که خیلی دوسش دارم

آسمان را بنگر ، که هنوز ، بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر ،  به ما می خندد! یا زمینی را که دلش از سردیِ شب های خزان  نه شکست و نه گرفت! بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید  و آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت، تا بگوید که هنوز ، پر امنیتِ احساس خداست ! دوست من ، غصه چرا ؟ تو مرا داری و هر شب و روز ، آرزویم ، همه خوشبختی توست، دوست من ! دل به غم دادن و از یأس سخن ها گفتن  کار آنهایی نیست ، که خدا را دارند ... ...
1 مهر 1400

آهنگ زیبای سریال گاندو ۲

منو بغل کن عشق من؛ که خاک مادری تویی! کجا برم بدون تو؛ که عشق آخری تویی؟ تو سر پناه خستگی من باش؛ من دلم پره یه وقتا آدم از دوست و دشمن؛ زخم میخوره… عشق به خاکت؛ فرقی با مادر نداره! خاک یه آتیشه؛ که خاکستر نداره چه کوه هایی نزاشتن؛ رو سر این خونه خاکستر بباره… عشق یعنی؛ پروانه و آتیش و بارون عشق یعنی؛ غواصی تو خاک بیابون! مثل دلگرمی دادن به رفیقت؛ توی سرمای زمستون شکستم از شکسته؛ پنهون نیست… گذشتن از گذشته آسون نیست… جواب تشنگی که بارون نیست! عشق به خاکت؛ فرقی با مادر نداره! خاک یه آتیشه؛ که خاکستر نداره چه کوه هایی نزاشتن؛ رو سر این خونه خاکستر بباره… عشق یعن...
16 شهريور 1400

یک پلاک

از این سرود خیلی خوشم میاد و واقعا برام مثل یک روضه یا نوحه می مونه . اولین بار هم توی مدرسه بتول چهره ای وقتی کلاس پنجم بودم و اولین بار وارد مدرسه چهره ای میشدم  گروه سرود مدرسه برای خوش آمد گویی به بچه‌ها خواندنش و بعداً که خودم رفتم توی گروه سرود مدرسه حفظش کردم اینم متنش : یه پلاک که بیرون زده از دل خاک روی اون اسمیه از یه جوون یه پلاک از دل خاک یه پوتین فقط مونده از یه جوون که خوابید روی مین استخون یه کلاه با یه عکس وصیت نامه ی غرق خون یه جوون که پدر شد و پر زد و دخترکش رو ندید دختری که پدر رو ندید و آغوش پدر نچشید یه...
28 مرداد 1400