ستم برابری ، ستم تاریخی (برابری زن و مرد !)
ایران وب نوشت :
یه وقت هایی هست که یکسری چیز های زشت رو با یه بسته بندی مجلل بهمون هدیه می دن و ما به داشتن اون ها افتخار می کنیم ...
مثلا فرض کنید ، یک نفر در قالب دوست میاد و به شما میگه که با مصرف مواد مخدر دیگه غم هاتون رو فراموش می کنید ، لحظه های بی نهایت خوبی رو تجربه می کنید و ...
با این که اطرافیان تون تقلا می کنن به شما بفهمونن مصرف این مواد بده ، شما با خودتون میگین که
اطرافیان من یا شست و شو مغزی داده شدن یا
عقب مونده ان یا
تعصب بی خودی روی دانسته های غلط شون دارن ،
وگرنه که مواد باعث شادی،
و از یاد رفتن غم ها میره .
و حالا بعد مصرف مواد ،
وقتی که دیگه این آب ریخته رو نمیشه جمع کرد ،
می فهمیکه اون آدم ،
به شما نگفته که اون شادی، فقط یک دقیقه از شصت دقیقه ست و
بقیه اش یه درد غیرقابل تحمله ...
.
.
.
حالا این داستان رو گوشه ذهنت نگه دار .
(تو یه بانو هستی )
یه آدم دیگه که اتفاقا به ظاهر ،خیلی هم موفق و خوشگله ،
میاد و بهت میگه:
《
یه چیزی هست به اسم برابری زن و مرد (فمینیسم) ؛
خیلی هم خوبه ، دیگه تو هر کاری بخوای می تونی بکنی و حقوق مساوی با مرد داری .
》
حالا تصور کن که دولتت این ایده رو اجرا کرد ،
و حالا تازه فهمیدی این برابری چه بهای سختی داره ،
یه درد بزرگ ،
یه ستم بزرگ ،
ستم برابری ...
.
.
.
می دونی اولین بار کی این ایده جذابِ برابری محض به ذهنش رسید ؟
یه کارخونه دار انگلیسی ،
که دید توان مالی گرفتن کارگرِ مرد رو نداره ، پس گفت :《
آهای زن!!
خونه داری و بچه داری کارِ عقب مونده هاست ، بیا کار کن تا استقلال مالی داشته باشی و با مرد برابر باشی .
》
کارخونه دارِ انگلیسی
به هدفش رسید :
کارگر ارزون تر ! ...
امّا یکسری آدمی که چشم هاشون رو روی عواقب این کارگریِ ارزون بستن ،
حالا ادعای برابری دو نفری رو می کنن ،
که ذاتاً برابر نیستند ...
کسانی که مکمل هم هستند ،
به هم برتر نیستند،
و نباید برابر باشند ...
می دونی وقتی برابر باشن چی میشه؟
یه خانم با روحیه نرم و لطیف اش ، جسم ظریف اش ،
عواطف عمیق اش ،
مجبوره پا به پای مردی که
معکوس این رفتار رو داره کار کنه ،
و تسلیم یا خسته نشه !!!!!!
می دونی وقتی برابر باشن چی میشه؟
یه دختر با جذبه مختص به خودش ،
با احساسات لطیف و شکننده اش ،
با ذهن خلاق اش
که باید مشغول کار های مهم باشه،
نه شرکت تو مسابقه ی کی خوشگلتره ، یا کی لباس اش مارک تره !!
مجبور میشه پوشیدگی رو کنار بزاره ،
خودش رو به نمایش بزاره ؛
مجبور میشه بازیچه دست اونا باشه ،
تا شاید به عنوان یه نفر برابر با مرد شناخته بشه ...
حالا فهمیدی چرا میگم :
ستم برابری ، ستم تاریخی .؟
پ.ن۱:
دوست عزیز مخالف با نوشته ی من !
لطفا سوال و حرف هات رو کوتاه و مودبانه مطرح کن تا با هم صحبت کنیم .
پ.ن۲:
قسمت دوم رو بزارم؟