🇮🇷 ایران وب 🇮🇷

باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک ؛ می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست ؟!

برف طوری 😍❄️

شهر ما خیلی برف اومده؛ دیروز همه مقاطع رو تعطیل کردن ولی امروز فقط ابتدایی ‌... خلاصه انقدر همه جا سفید پوش شده امروز تو مدرسه‌ چشام درد می گرفت. امروز زنگ اول که تفکر بود ؛ زنگ دوم و سوم هم زبان بود که خانم منتظران زنگ اول کوییز گرفت زنگ دوم مکالمه پرسید بعدم ۲۰/۲۵ دقیقه آخر بردمون برف بازی، کلاً چند وقته عجیب خوش اخلاق شده (بماند طی دو هفته دو بار دو تا از بچه ها رو از کلاس انداخت بیرون) جلسه قبل هم برامون بستنی گرفت 🤷🏻‍♀️ زنگ آخرم زیست بود که یه آزمایش ده دقیقه انجام دادیم و بعد چون فصل راحته و قبلاً تو کارسوق مهندسی ژنتیک خوندیمش گفت انتخاب با خودتون یا بریم برف بازی یا مافیا بازی کنید؛ اینگونه...
25 بهمن 1401

چند تا جمله و شعر خوشگل ✨+ پی نوشت

​​​​​​ دل های پاک خطا نمی کنند ، سادگی می کنند ؛ سادگی پاک ترین خطای دنیاست 🖤 فلک همیشه به کام یکی نمی‌گردد که آسیای طبیعت به نوبتست ای دوست و عمر ، شیشه ی عطرست، پس نمی ماند پرنده تا به ابد در قفس نمی ماند من و تو در سفر عشق دیر فهمیدیم قطار منتظر هیچ کس نمی ماند پ.ن: تم وبم رو عوض کردم، مید نایت به معنی نیمه شب اسم جدید وبلاگمه؛ با الهام از کتاب کتابخانه نیمه شب و گربه شخصیت ابونی در کتاب اسکارلت و آیوی ۵. شعر: همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت آنچه در خواب نرفت چشم من و یاد تو بود‌. که توی قسمت خوش آمد گویی هست رو تو ک...
21 بهمن 1401

اندر احوالات این روزها

این چند هفته شهر ما خیلی برف اومد ، البته الا بیشترش آب شده . یکی نیست بگه این عکسا بدرد عمت می خوره 🤦🏻‍♀️ . . . دیشب دایی اومد ، مامانی ها و عمه صفیه رو با خودش اورد، حالا هم رفتن عمه رو برسونن خونه اش، مامان عصمت هم مونده. قراره امشب یا فردا صبح هم عمو هادی اینا بیان ... منم نه حال دارم پاشم عربی بخونم(امروز پنجشنبه ست، شنبه امتحان عربی داریم)، هم اونا بیان دیگه نمی تونم تمرکز کنم. ...
29 دی 1401

خیلی تاثیر گذار بود...(پارت ۱)

پس از مدت ها تعقیب و گریز مجرم و پلیس، سرانجام مجرم به سر کوچه ای رسید.  مجرم پیش خود گفت: خدا کند بن بست نباشد. این را گفت و به سوي انتهای کوچه شروع به دویدن کرد.  پلیس نیز پیش خود گفت: خدا کند بن بست باشد. با این امید به دنبال مجرم دوید. در انتهای کوچه، کوچه ای دیگر به سمت چپ گشوده بود.  مجرم با همان امید «بن بست نبودن» و پلیس نیز با امید «بن بست بودن» هر دو به دویدن ادامه دادند.  در سر پیچ نهم مجرم با همین امید باز شروع به دویدن کرد، اما وقتی به انتهای کوچه رسید، با تعجب دید کوچه بن بست است.  ناگزیر خود را براي تسلیم آماده کرد. ولی هرچه منتظر شد. خبری از پلیس نشد. ...
21 دی 1401

توییت ؛

توییت: اون آدمی که وقتی میفهمه حال دلت خوب نیست و خیلی راحت تر نمیشه و هرکاری از دستش برمیاد انجام میده🥺❤️  تا تو رو بهترین حال ممکن ببینه خیلی واقعیه؛  به جرأت میتونم بگم از این آدما خیلی کم پیدا میشه👍🏻 پ.ن: سعی کنیم ازینا باشیم و به آدمای اینجوری حواسمون باشه... ...
15 دی 1401

خودنوشت من یلدا

فقط یک دقیقه... شاید این یک دقیقه برای این است که به تو بگویم: ممنون!  بگویم: از بودنت خوشحالم! یا شاید یک دقیقه وقت بگزاریم و مشکلاتمان را با هم حل کنیم... به راستی در یک دقیقه چکاری برایت کنم ؟ یک دقیقه شاید کافی باشد که به تو زنگ بزنم و بگویم: اگر تو را ناراحت کردم مرا ببخش. یا شاید کافی باشد تا بگویم: با تو بهترین خاطره ها را دارم ! شاید یلدا یک رمز است ، تا به جای این‌ها به تو : یلدایت مبارک ❤️ پ.ن : این متن رو خودم نوشتم و به دوستام هم در قالب یک کارت پستال هدیه دادم. ...
8 دی 1401